تزهایی پیرامون
جنبش ضد کاپیتالیستی "۹۹ درصد "!
(١)
على جوادى

جنبش "۹۹ درصد" هم اکنون به یک واقعیت مهم و تعیین کننده در تحولات سیاسی معاصر تبدیل شده است. شهرهای بسیاری در گوشه و کنار جهان شاهد شکل گیری و گسترش این جنبش هستند. این جنبش اکنون به مجرای اعتراضی مهم و تعیین کننده ای در جامعه معاصر تبدیل شده است. به این جنبش باید پرداخت. زمینه های سیاسی و اجتماعی آن را مورد بحث قرار داد. خصلت و ویژگیهای آن را شناخت. مخاطرات و معضلات پیشا روی آن و شرایط پیشروی اش را بررسی کرد.
 
١ - جنبش "۹۹ در صد" جنبشی ضد سرمایه داری است. اعتراض اش به حاکمیت سیاسی و اقتصادی نظام سرمایه داری است. نقدی صرفا به جوانب "زمخت" و "خشن" سرمایه داری نیست. انتقادی به "لجام گسیختگی" سرمایه فقط نیست. انتقادی محدود به سیاستهای نئولیبرالیستی نیست. انتقادی به کلیت سرمایه داری است. ما در این جنبش بیش از هر زمان دیگری شاهد انتقاد صریح و قاطع از نظام سرمایه داری موجود هستیم. جنبشهای اجتماعی معمولا با پرچم نقد وضع موجود خصلت خود را بیان و آشکار میکنند. "جنبش ۹۹ درصد" نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما در عین حال با برجستگی خاصی ویژگی این خصلت سلبی و ضد وضع موجود خود را بیان کرده است. هرگونه کمرنگ کردن و یا حاشیه ای کردن این خصلت آنتی کاپیتالیستی جنبش تلاشی٬ خواسته یا ناخواسته٬ برای غالب کردن گرایشی بورژوایی بر این جنبش است.
 
۲ - رشد سرمایه داری داری در چند دهه اخیر و بطور مشخص پس از تحولات تکنولوژیک دهه ۷۰ شتاب فوق العاده ای بخود گرفت. سقوط بلوک شرق و خارج شدن بخشهای قابل ملاحظه ای از بازار جهانی از حوزه عملکرد سرمایه داری دولتی بلوک شرق عملا حوزه های گسترده و وسیعی از تولید و انباشت سرمایه را در حیطه سرمایه داری رقابتی و بازار آزاد قرار داد. جهانی شدن بیش از پیش سرمایه٬ خارج شدن بلوک شرق از تصویر٬ منجر به حاکمیت شرایط و مشخصات کم و بیش یکسانی در بخشهای مختلف جهان شده است. سرمایه داری بیش از هر زمان قادر به یکسان سازی شرایط زیست و اجتماعی جوامع کنونی شده است. این ویژگی متعاقبا بیش از هر زمان به تضاد و مبارزه طبقاتی در جوامع موجود خصلت بارزتر و عریان تری بخشیده است. تقابل کار و سرمایه اکنون بطور برجسته تری از هر زمان به خصلت ویژه مبارزات اخیر تبدیل شده است. جنبش "۹۹ درصد" جنبشی در متن این تقابل طبقاتی در جوامع بشری است. بر این بستر شکل گرفته است و ناچارا مسائل ناشی از این تقابل را فورموله و بیان میکند. تقابل "۹۹ درصد" در مقابل "١ درصد" بیانی از تقابل اکثریت عظیم توده کارکن علیه اقلیت استثمارگر سرمایه دار٬ بیان دیگری از مبارزه کار و سرمایه و مبارزه طبقاتی است. این جنبش تلاش نکرده است که خصلت طبقاتی و اجتماعی مبارزه خود را پرده پوشی کند. بطور ویژه و خود آگاهی از آن مایه و نیرو میگیرد .

۳ -  جنبش "۹۹ درصد" جنبشی جهانی است. به کشور و جامعه خاصی تعلق ندارد. جنبشی برخاسته در متن مناسبات طبقاتی موجود است. جنبشی قومی و ملی نیست. هیچگونه خصلت ناسیونالیستی ندارد. در تمام شهرها و جوامع بر مسائل کم و بیش یکسانی انگشت میگذارد. بی جهت نیست که به سرعت جهانی شد. از شمال آمریکا گرفته تا بخشهایی از آسیای شرقی این جنبش پر و بال خود را گسترده است. این جنبش در گامهای اولیه خود توانسته است مرزهای کشوری و تخاصمات ملی و ناسیونالیستی را که بورژوازی طی بیش از چند صده به یک "ویژگی" جوامع و سدی در راه یکی شدن انسانها و جاری شدن خصلت طبقاتی مبارزه آنها تبدیل کرده بود٬ به کناری براند. رشد و گسترش این جنبش در عین حال نشاندهنده ویژگی طبقاتی و غیر ناسیونالیستی این جنبش است. این خصلت آنتی ناسیونالیستی یک ویژگی مهم و تعیین کننده این جنبش است .

۴ - جنبش "۹۹ درصد" جنبشی مذهبی نیست. جنبش هیچ "اقلیتی" نیست. جنبش هیچ سکت و فرقه خاصی نیست. جنبش "اکثریت" است. اکثریت عظیم کارکن و زحمتکش. بی دلیل نیست که به سرعت توانسته است در بخشهای مختلف جامعه جهانی جا باز کند و مورد حمایت و همبستگی وسیعی قرار بگیرد. به این اعتبار جنبش هیچ بودگان است. هیچ بودگانی که خود خالق تمامی محصولات و مواهب جامعه بشری هستند اما خود در اساس از محصولات تولید شده محرومند.
 
۵ - این جنبش تا همینجا توانسته است سیمای سیاسی جهان را به جهات بسیاری تغییر دهد. آن رخوت و سستی ای که بعد از سقوط بلوک شرق بر فضای سیاسی جامعه بشری حاکم شده بود٬ را به کناری زده است. آن روحیات یخ زده و ناامید که تغییر را در بهترین حالت اگر ممکن میدیدند در گدایی از حاکمان در قدرت بود٬ اکنون کاملا دگرگون شده است. بار دیگر روشن شده است که هر درجه تغییر و بهبودی تنها میتواند حاصل مبارزه ای متحدانه و متشکل و سیاسی بر علیه وضع موجود باشد. جامعه بشری امروز بطور ویژه ای به چپ چرخیده است. حتی جریاناتی که با سقوط بلوک شرق به یکباره به صرافت آن افتادند که "دگم" بودند. بر "مبارزه طبقاتی" به جای "سازش طبقاتی" بیش از حد تاکید داشتند٬ اکنون میکوشند بدور از "جنجال" سیاستهای جدیدی اتخاذ کنند. این پیشروی ها را باید برسمیت شناخت. این پیروزی و خشتی است که جنبش ما روی هم میگذارد. باید بر مبنای این پیشرویها ساخت و به جلو رفت .

۶ - مقایسه شرایط حاضر با شرایط پس از سقوط بلوک شرق و تهاجم مبلغان و جیره خواران سرمایه داری آزاد٬ یک مساله حیاتی و تعیین کننده است. در آن دوران بورژوازی یک تهاجم همه جانبه را علیه کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی و کارگر در دستور قرار داد. سقوط بلوک سرمایه داری دولتی و کمونیسم بوروژائى را شکست کمونیسم و مبارزه طبقاتی قلمداد کردند. هر جک و جانور مبلغ سرمایه و مفنعت فردی و استثمار زبان باز کرده بود و گویا برای مسائل و معضلات جهان پاسخ دارد. و در هر پاسخی از پیش حکم محکومیت و فرودستی کارگر و اکثریت توده مردم محروم مفروض بود. این دوران بنا به فاکتورهای مادی و عینی بسیاری دوام زیادی نیاورد. در همان زمان روشن بود که این دوران لجام گسیختگی بسر خواهد آمد. اینطور نیز شد. اما اکنون ما در دوران متفاوتی بسر میبریم. نه تنها دوران آن گرد و خاکها پایان یافته است بلکه بطور مشخص و بارزی شاهد عروج و گسترش جنبش هستیم که بر مبنای همان "کلیشه های قدیمی" مبارزه طبقاتی و مبارزه علیه استثمارگران راه خود را به جلو هموار میکند. پی آمدهای چنین شرایطی بسیار حیاتی و تعیین کننده اند. باید به لحاظ سیاسی و اجتماعی یک تهاجم همه جانبه ای را سازمان داد. باید ورشکستگی سیاسی شان را اعلام کرد. باید اعلام کرد که این نظام مسبب تمام مصائب و معضلات گریبانگیر بشر امروز است. باید ورشکستگی شان را زبانزد همگان کرد. باید حرمت و ارزش و منزلت را به آنها که مستحق آن هستند در جامعه بازگرداند.
 
۷ - این جنبش در عین حال اینکه پیشرویهای بسیاری کرده است در عین حال راه بسیاری برای پیروزی در مقابل خود دارد. راهی بسیاری سنگلاخی و بسیار پر پیچ و خم. پیروزی بر سرمایه و دستیابی به جامعه جهانی سوسیالیستی مستلزم پیروزی در سنگرهای بسیاری است! این حرکت اکنون آغاز شده است .

مصافهای آتی را باید شناخت و برای آن آماده شد.
(ادامه دارد)